یه شب غضنفر به زنش میگه خانم؟ من امشب هوس نون بربری کردم. زنش میگه خوب برو بگیر من هم بخورم. غضنفر میره نونوایی میگه شاطر دو تا نون بربری بده. شاطرباتعجب میگه چرا دو تا؟؟؟ میگه آخه خانومم هم هوس نون بربری کرده. وقتی برمیگرده خونه و نون رو میذاره تو سفره زنش میگه این نون رو از کجا خریدی؟ اونم میگه از سر کوچه. زنش میگه خوب دستت درد نکنه ولی من نمیتونم یه نون کامل بخورم، چون تو رژیمم. غضنفر میگه عیبی نداره هرچی نخوردی من میخورم. خوردن که تموم شد رفتن بخوابن. هنوز سرشون به بالش نخورده بود که خوابشون برد. الانم خوابیدن، بذار بیدار بشن ببینیم دیگه چیکار میکنن، حتما در جریان میذارمتون!!! بیایید به عمه های هم احترام بگذاریم